برخلاف این سال ها که خوب تونستن آرزوها و علایق و استعداد هام رو نادیده بگیرن و من هم مجبور به فراموشی باشم، خوشبختانه هنوز یک آرزو برام باقی مونده:))
یک خواب عمیق، اینقدر عمیق که حتی فراموش کنم نفس کشیدن  رو  و طلوع خورشید فردا رو نبینم.
من نباشم و حسرت نداشته باشم ولی یک عده بمونن و با عذاب وجدان نبود من رو نظاره گر باشن.
به نظرم اتفاق زیبا و باشکوهی باید باشه:))
قال مبهم:
از حسرتم یک آرزوی کهنه اما دلربا مانده
یک مرگ خاموش که حکم زندگی دارد»


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها